آرشیداآرشیدا، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 7 روز سن داره

دخترم هدیه ای از جانب خدا

چهارده ماهگی

1393/7/16 14:24
نویسنده : شیدا و حسام
83 بازدید
اشتراک گذاری

 

این روزهافشار کار روی من خیلی زیاد بود و بعضی وقتها احساس می کردم بیشتر از حد توانم کار می کنم. بچه داری ، خونه داری و کار بیرون حسابی توانم بریده بود البته باز خدا رو شکر که اینقدر سرم شلوغه که وقت نمی کنم بشینم و فکرو خیال کنم. فقط دلم بیشتر اوقات برای آرشیدای نازم می سوخت که اینقدر در محل کارم خسته می شدم که وقتی میومدم خونه اونطوری که باید براش وقت نمی ذاشتم. آرشیدا بزرگتر شده بود و شیطونتر حتی بازیهاش هم به نسبت قبل فرق کرده بود دوست داشت وقتی بازی می کنه پیشش بشینی و باهاش بازی کنی همه تلاشم رو می کردم تا کمبود صبح تا عصر که پیشش نبودم جبران بشه اما آرشیدا انرژیش 3 برابر من بود و واقعا بعضی اوقات کم میاوردم ولی سعی می کردم خسته نشم و تمام همتم را برای رشد و سلامت دخترم میکردم.

به قول استاد سه نوع شکر گذاری وجود داره : 1- شکر زبانی یعنی هر روز با زبان شکر گذار نعمات خداوند باشی . 2- شکر قلبی که از ته قلب سپاس گذاری کنی. 3- شکر وجودی: یعنی استفاده درست از نعمتهای خداوند که این شگر کذاری مهمتر و در اولویت هست تو باید به عنوان بنده مخلص خداوند شکر وجودی داشته باشی یعنی اگر بهت پول داد از پولت درست استفاده کنی تا قدر دانی خود به خداوند را ثابت کنی . شکر گذاری برای فرزند هم درست تربیت کردن و درست مراقبت کردن از اوست.

دیروز برای چند لحظه از بچه داری خسته شدم و بی حوصلگی بهم غلبه کرد ولی باید اعتراف کنم به خودم اومدم و فهمیدم خستگی و وقت نداشتن عین نا شکریه و حالا که خداوند فرزند سالم و خوبی چون تو به من داده باید تمام تلاشم را برای تربیت تو انجام بدم تا فرزندی صالح هم تحویل اجتماع بدم.

آرشیدای نازم بابت تمام خستگیها و بی حوصلگیهام منو ببخش تو هدیه آسمانی هستی که افتخار مادر شدنت رو پیدا کردم .کمکت می کنم تا در راه درست و راست  قدم برداری و همیشه تکیه گاه تو خواهیم بود. خدایا بهم توان بیشتر بده تا مسئولیت بزرگ مادر شدن را به خوبی انجام دهم .

 سپاسگذار لطف بی پایانت.

عروسی هادی پسر خاله مامانی من کلی تیپ زدم

علاقه زیادی به صحبت کردن با موبایل داشتم و وقتی زنگ می خورد زودتر از مامانی جواب می دادم

در حال فضولی کردن

پسندها (1)

نظرات (0)