سفر به آمریکا برای دومین بار
۱۳ اکتبر برای دومین بار و این بار هم بدون بابا حسام وارد آمریکا شدیم من ۵ ماهه باردار بودم و تصمیم داشتیم نی نی جدید رو در آمریکا به دنیا بیاریم و آرشیدا هم پیش دبستانی یا همون pre school رو در آمریکا بگذرونه بابا حسام باز هم نتونست باهامون بیاد و کار ویزاش درست نشد و برای مامانی خیلی سخت بود که بچش بدون حضور بابا حسام به دنیا بیاره اون هم در غربت اما خب دیگه چاره ای نبود. بابا حسام و خاله منیر و مامان صدیق تا فرودگاه امام خمینی همراهیمون کردن و من و آرشیدا و نی نی در شکمم راهی سفر طولانی شدیم در طول سفر آرشیدا جونم همش خواب بود اما من خیلی بهم سخت گذشت چون نمی تونستم قرص خواب بخورم و ۱۸ ساعت در هواپیما هی چرت می زدم و هی بیدار می شدم و یه هندی تنومند هم کنارمان نشسته بود مجبور بودم هی بلندش کنم تا بتونم تو هواپیما قدمی بزنم و تحرکی داشته باشم پروازمون از تهران به قطر و از قطر به بوستون و بعد مقصد نهایی دنور بود که حمید و مامان اونجا منتظرمون بودن و مامان مثل همیشه نگران وقتی دیدمشون خستگی از تنمون در رفت و ما یک ساعتی رو باید با ماشین می رفتیم تا به کلرادو برسیم . دایی حمید کلی برامون تو راه حرف زد تا رسیدیم خونه مامان ماتی.