آرشیداآرشیدا، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 10 روز سن داره

دخترم هدیه ای از جانب خدا

چهار ماهگی

1392/10/2 2:5
نویسنده : شیدا و حسام
161 بازدید
اشتراک گذاری

واکسن هپاتیت ب و فلج اطفال و سه گانه نوبت دوم رو امروز باید میزدیم چهار ماهت تموم شده بود با مامان ماتی و بابایی بردیمت خانه بهداشت اوین چون درمانگاه ماهان که نزدیک بود قطره فلج اطفال را نداشت و بردیمت اوین تا واکسنهات زده بشه بسیار شلوغ بود معطل شدیم تا نوبتمون شد یه کوچولو گریه کردی ولی زود آروم شدی دکتر گفت ممکنه دتا دو روز تب داشته باشی و برای جلوگیری از تب شدید برات استامینوفن تجویز کرد و من هر 6 ساعت دو برابر وزنت بهت می دادم  تب کردی ولی خوشبختانه بالا نبود و اذیت نشدی اما بی حال بودی که این هم طبیعی بود . چهار ماهگیت مصادف بود با اومدن خاله یلدا  که فقط به خاطر دیدن تو میومد  و من و مامان همه چیز رو آماده میکردیم و بی صبرانه منتظر اومدن خاله بودیم. یکشنبه شب یلدا می رسید خوشتیپ کردی و همگی رفتیم فرودگاه سر ساعت پروازش نشست و یلدا از گیت وارد شد با دیدن تو خیلی خوشحال شد و تو هم اصلا غریبی نکردی رفتی بغلش و ماچ ماچ .

من و خاله یلدا که البته من از خالم عکس گرفتم به جای اینکه اون ازم عکس بگیره

با خاله یلدا در حال بازی کردن

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)